روز نوشت های من و خود من!!!!

این مطالبو واسه دلم خودم می نویسم از اینکه شما هم همراه من شدید مرسی

روز نوشت های من و خود من!!!!

این مطالبو واسه دلم خودم می نویسم از اینکه شما هم همراه من شدید مرسی

عملکرد

پسر کوچکی وارد داروخانه شد کارتن نوشابه را به سمت تلفن هل داد.بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای. 

مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. 

پسرک پرسید: خانم می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمنهایتان را به من بسپارید؟ 

زن پاسخ داد :کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد. 

پسرک گفت خانم من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد. 

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. 

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد خانم من پیاده رو و جلو خانه را هم برایتان جارو می کنم در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را خواهید داشت. 

مجددا زن پاسخش منفی بود. 

پسرک در حالی که لبخندی برلب داشت گوشی را گذاشت مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر از رفتارت خوشم می آید به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم. 

پسر جوان جواب داد: نه ممنون من فقط داشتم عملکردم رو میسنجیدم . من همون کسی هستم که برای این خانم کار می کنه...

مقصد

اگر مقصد پرواز است 

قفس ویران بهتر ... 

پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند 

از ویرانی لانه اش نمی هراسد... 

 

            شهید آوینی

مال ما !!!!!!!

روزی پدری به همراه پسرش در باغشان که هکتارها وسعت داشت قدم می زد. 

پسر: پدرجان خوشحالم که این باغ مال ماست 

پدر : نه پسرم. نوبت نوبت ماست.... 

 

 

موفق باشید