روز نوشت های من و خود من!!!!

این مطالبو واسه دلم خودم می نویسم از اینکه شما هم همراه من شدید مرسی

روز نوشت های من و خود من!!!!

این مطالبو واسه دلم خودم می نویسم از اینکه شما هم همراه من شدید مرسی

اگر من خدا بودم!!!!!

امروز همکارم ازم رسید اگر خدا بودی چه کار می کردی؟ 

فکر کردن نمی خواست: 

  1. چادر و حجاب رو برای مردها اجباری می کردم! 
  2. حق نگه داری از فرزند رو به مادری می دادم که نه ماه بچه اش رو درون خودش پرورش می ده ۲ سال از شیره وجودش تغذیه می کنه ... 
  3. ارث زن و مرد را برابر می کردم که هردو یادشون بمونه قبل از اینکه زن باشن یا مرد انسانن 
  4. به زن ها اجازه می دادم بتونن همزمان ۴ تا شوهر داشته باشن نه به خاطر شهوت و هوس و ... به خاطر اینکه مردها بفهمن این ازادی که خدا در اختیارشون قرار داده و اونها سوءاستفاده می کنن چه حس تنفری داره...  

به نظر من اگه از زنها این سوال رو بپرسن یکی از موارد بالا در جوابشون هست...

موید باشید

ورزش و اضافه وزن

۷ سال عضویت تو باشگاه های والیبال و ورزش کردن باعث شد بعد از رها کردن این ورزش مشکلاتی واسم بوجود بیاد از جمله چاق شدن و حالا زانو درد و کمر درد.ورزش های سنگین به مرور زمان اگر اصولی نباشه بدن رو دچار مشکلاتی می کنه حتی اگه سالها ازش بگذره. 

الانم می خوام برم دکتر واسه زانوهام.خیلی درد می کنن.البت یه وقت فکر نکنید واسه اضافه وزنه ها !!!!!!! چهار کیلو که زیاد نیست هست؟؟؟؟؟؟؟  

به این نتیجه رسیدم ورزش نمی کردم بهتر بود نکه الان با ۲۴ سال سن از زانو درد بنالم. 

ای خدا می شه من سال دیگه برم یه ورزشی که لاغر بشم.خسته کننده نباشه مفرح باشه گرونم نباشه!!!!!!! 

یه جمله حکیمانه شیما گفت: 

پروانه من در تار افتاده  

که عنکبوتش سیر است  

نه می تواندپرواز کند 

نه بمیرد.  

پروانه بیچاره 

مراسم سوسک کشون!!!

دیشب تو خونه مراسم سوسک کشون داشتیم شوهر گرام که خونه نبود و ماهم با خواهر جون تنها بودیم.و ما ترسو و ایشان از ما ترسوتر.با کلی جیغ و داد و خنده تونستین سوسک بند انگشتی رو بگشیم.شاید باورتون نشه این اولین سوسکی بود که در عمرم کشتم.و بدین وسیله به فتحی عظیم !!!!!!!رسیدیم!!!!!! اینجوریاست دیگه.... 

دوره روزه حامد رو ندیدم و شدیدا دلتنگشم یک ساعتو نیم دیگه می بینمش  

امسال عید قصد داری بریم اهواز.می خوام جنوب رو به حامد نشون بدم.عجیبه با اینکه اونجا متولد نشدم اما وقتی می رم اهواز حس خیلی خوبی بهم دست می ده احساس می کنم متعلق به اونجام.بوی کارون بوی گاز دیدن چهره سوخته از آفتاب مردم.سمبوسه و هزار تا چیزه دیگه که منو به وجود میاره....